به طور کلی، این یافتهها نشان میدهد که ظروف یکبار مصرف بسته بندی میوه به طور گسترده و عمیق در شیوههای فعلی مواد غذایی وارد شده است، و اجتناب از آن را برای مصرفکنندگان بسیار دشوار میکند.
بنابراین این بستهبندی ضروری شده است. شاید به طرز متناقضی، انعطافپذیری بستهبندی یکبار مصرف در واقع نوعی ثبات ایجاد میکند، زیرا ویژگیهای آن را میتوان به طور منظم پیکربندی کرد تا نیازهای در حال تغییر شیوههای مصرف پویا را برآورده کند.
با توجه به اینکه بستهبندی یکبار مصرف هم شکل میدهد و هم شیوههای غذایی را منعکس میکند، میتوان در مورد ترکیب بستهبندی یکبار مصرف و مصرف مواد غذایی صحبت کرد.
به عنوان مثال، روالهای غذایی فعلی ممکن است منعکس کننده یک پیکربندی مجدد مکانی و زمانی از شیوههایی باشد که قبلاً توسط خود مصرفکنندگان انجام شده بود.
بسیاری از شیوهها بهویژه آنهایی که مربوط به کشت و پردازش مواد غذایی است به شرکتهای صنایع غذایی برونسپاری شدند که نیاز به غذاهای بستهبندی شده را ایجاد کردند.
از آنجایی که مصرفکنندگان معاصر به طور فزایندهای احساس «فشار زمان» میکنند آنها تمایل دارند حتی بیشتر بر بستهبندیهای یکبار مصرف تکیه کنند تا زمان و تلاش مورد نیاز برای انجام کارهای غذایی که هنوز برونسپاری نشدهاند (مانند تمیز کردن پس از پخت و پز) را کاهش دهند.
از آنجایی که مطالعه ما محدود به مصرف مواد غذایی است، مطالعات آینده میتوانند برای توضیح بیشتر جنبههای این قانون اساسی «کوچکنمایی» کنند.
بنابراین، برای مثال، ارتباطات را میتوان از تمرینها در آشپزخانه تا سایر اعمال روزمره (مانند کار، اوقات فراغت) و صورتهای فلکی گستردهتر (مانند کشت، پردازش، خردهفروشی) ردیابی کرد.
به این ترتیب، ممکن است بتوان تشخیص داد که چگونه این شیوهها به یکدیگر شکل میدهند، به هم متصل میشوند و وابستگیهای متقابلی را با بستهبندیهای یکبار مصرف ایجاد میکنند.
مطالعه ما نشان می دهد که مصرف کنندگان از بسته بندی یکبار مصرف برای حفظ شیوه های غذایی روزانه خود استفاده می کنند، در واقع شیوه های غذایی بدون بسته بندی یکبار مصرف بسیار متفاوت به نظر می رسد.
بنابراین اقدامات سیاستی برای جلوگیری از بسته بندی در درجه اول نیاز به توجه به روال ناخودآگاه مواد غذایی دارد تا انتخاب های افراد.
چنین مداخلاتی باید حوزه هایی از زندگی روزمره را پوشش دهد که اغلب خارج از محدوده سیاست های رایج پیشگیری از زباله هستند .
مجموعه مصرف مواد غذایی که در این مطالعه مورد بررسی قرار گرفت، انواع اعمال و اشکال درهم تنیدگی را نشان می دهد که باید به آنها پرداخته شود.
ما پیشنهاد میکنیم که مداخلات باید «بازسازی» شوند عناصری که روتینهای غذایی فعلی را تشکیل میدهند تا از شدت مواد آنها کاسته شود.